Monday, August 16, 2010

حامد بهداد در جُرم آقاي كيميايي

مسعود كيميايي اين روزها با تدوينگرش راش هاي فيلم سينمايي جرم را اديت مي كنند و هواداران سينماي كيميايي منتظر اند تا فيلم جديد آقاي كيميايي را ببينند . در اينكه فيلم هاي اخير كيميايي نتوانسته همچون آثار گذشته هاي دور ايشان بدرخشد شكي نيست اما اينكه اصلي هست كه بايد بدان رجوع كرد ؛ هنرمند دست و پاي آزاد مي خواهد تا بتواند در درياي خلاقيت شنا كند و ردي از جريان فكري اش را برجاي بگذارد. از "محاكمه در خيابان " كه بگذريم فيلم هاي اخير آقاي كيميايي در حد و اندازه هاي استادي همچون ايشان نبوده است خصوصا ً  "رييس"  كه حتي تماشاي يكبار آن هم زجر آور است براي طرفداران پروپا قرص ايشان . اينكه " جرم " با حال و هواي فيلمبرداري و فضاي قصه اش نوعي اداي دين استاد به سينماي چهل سال پيش است نكته جالبي براي هواداران سينماي ايراني است . خصوصا ً كه نقش هاي اين فيلم را بزرگاني مثل استاد جمشيد مشايخي و داريوش ارجمند ايفا مي كنند و نوستالژي را در فيلم دوچندان مي كنند . "اعتراض" و" قيصر" با اين دو بزرگ بازيگري به ياد ما مي آيد . قصه ي به ظاهر يك خطي فيلم در يك درام ايستگاهي شكل مي گيرد و روايت آن شبيه فيلم قبلي مسعود كيميايي است . پولاد كيميايي در سكانس هاي مختلف به ديدار بازيگران فراواني مي رود و عكس هاي فيلم را روي نگاتيو با امضاي كارگردان به چاپ مي رساند . يكي از پارتنر هاي پولاد كيميايي كسي است كه روايت كيميايي وار در لحن و بيانش مستتر است و اين سينما را عاشقانه دوست مي دارد . كسي كه هنوز مجال پيدا نكرده تا خودش را نشان دهد و دين اش را هم به اين سينما ادا كند ؛ حامد بهداد . او كه در فيلم قبلي استاد كيميايي نقش حبيب رفيق امير را بازي كرد و نشان داد كه قد و قواره سينماي كيميايي هست و مؤلف را خوب مي شناسد حالا شانس ديگري در اختيارش قرار گرفته تا خود را بحق ثابت كند . آيا حامد بهداد تنوانسته بدرستي دين اش را به استاد ادا كند و برگ زريني در كارنامه بازيگري اش رقم بزند ؟ منتظر مي مانيم تا اكران فيلم آقاي كيميايي و نقش آفريني حامد بهداد كه عكس هايش در نماهاي مختلف فيلم از حالا برق مي زند !! جشنواره انتظار را تمام مي كند يا كه اكران عمومي زودتر از آن ؟

Monday, August 2, 2010

سرکش و درنده خو مثل مارلون براندو / اتوبوسی به نام هوس

در ادامه یادداشت های بازیگری درباره مارلون براندو به فیلم تراموایی( اتوبوسی ) به نام هوس اثر به یاد ماندنی الیا کازان می پردازم . این فیلم که قبل از ساخته شدنش بر روی صحنه ی تیاتر برادوی اجرا شده بود و متن قوی و تأثیر گذار تنسی ویلیامز تماشاگران را به وجد آورده بود با بازی خود مارلون براندو در نقش استنلی کووالسکی اینبار جلوی دوربین های کازان رفت . براندو برای ایفای نقش در استودیو برادران وارنر تست داد و مورد قبول قرار گرفت . شکل و شمایل او چنان نامتعارف بود که او را کاملا ً در نقش استنلی لهستانی بی قید وبند و عصیان گر قابل باور می کرد . زیرپوش رکابی و شلوار جین . تیپ یک کارگر مشروبخوار و قمارباز و بی چاک ودهن که مثل یک کودک در برابر زنش استلا تمنای محبت می کند را مارلون چنان ایفا کرد که کارگردان بزرگی چون کازان را به حیرت واداشت . براندو با فریادهای گوشخراش و بزن بکوب هایی که با رفقای قمار بازش داشت نقش استنلی را درآورد . استلا گفتنش با آن لحن خاص ،همیشه در گوش سینما دوستان می ماند . آن صحنه ای که استلا (کیم هانتر ) بعد از مشاجره و کتکی که از استنلی کووالسکی (براندو)خورده است به پیش همسایه شان در طبقه بالا می رود و قهر می کند یکی از کارهای خوب این دو پارتنر است . استیصال و عشقی که در لحن و صدای براندو جاری است استلا را وادار می کند تا به فریاد های : هی استلا ی براندو پاسخ دهد . توحش و شرارت استنلی اما در سکانس هایی که براندو با بلانش (ویوین لی ) بازی می کند نمایان می شود . صحنه ای که براندو به ویوین لی می گوید که می داند میچ ( کارل مالدن ) به آنجا نیامده و دیگر قصه های بلانش هم ساخته خیالات موهوم است و پته ی بلانش را روی آب می ریزد یا آنجا که سرمیز شام همه چیز را بهم می ریزد و دو خواهر را تهدید می کند . براندو جادو می کند و یک نقش منفی و درنده خو را چنان جذاب و گیرا بازی می کند که هوادار پیدا می کند . او در دومین فیلمش درخششی استثنایی دارد و همگان را بخودش جلب می کند . قدرت دیالوگ گویی بی نظیرش خاصه آنجا که قانون ناپلونی را به زن و خواهر زنش می گوید یا دوستانی که در کارهای مختلف دارد و به استلا یا بلانش می گوید که کسی دارد که تو کار لباس و اجناس گرون قیمته یا آشنای وکیلی  دارد ، اینکه براندو اینها را طوری می گوید که در ذهن ما می ماند قدرت بازیگری و کشش اوست که ما را جادو می کند  و البته اعضای آکادمی اسکار را که اولین نامزدی نقش اول را به او می دهند اتفاقی که در سه فیلم بعدی براندو هم حادث می شود و در آخری یعنی " در بارانداز " جایزه اسکار را نصیب براندو سی ساله می کند
ویوا براندو

دنیای قیصر ، دنیای این روزای من

وقتی به کاور آلبوم " دنیای این روزای من " داریوش اقبالی نگاه می کردم یک آهنگ برایم آشنا آمد ؛ قیصر !  کاری بس زیبا و قابل ستایش از یکی از ماندگارترین صداهای سرزمین مادری داریوش برای اسطوره بازیگری ایران زمین بهروز وثوقی . بدون شک قابل پیشنهادترین آهنگ در این بازار بلبشوی ترانه و آهنگ ایرانی و حتی به جرأت قابل پیشنهاد ترین آلبوم این سالها . عاشقان هنر بازیگری در این مملکت می دانند که بهروز وثوقی خورشید فراموش نشدنی پهنه ی هنر است . کهکشان سینما را که بنگری تنها یک خورشید در آن می تابد و آن قیصر دوست داشتنی مان است که نظام روزگار را برنمی تابد !  سکانس استثنایی و رویایی فیلم قیصر ، آنجا که قیصر با خان دایی و مادرش روبرو می شود و اعتراف به قتل کریم آب منگل می کند و می گوید : نه قاتل این یکی ، دو تای دیگه ام هستن . و دیالوگ های فراموش نشدنی اش
کی واسه من قد یه نخود مردونگی رو کرد که من واسش یه خروار رو کنم؟! این دنیا همیشه واسه من کلک بوده و نامردی . به هر کی گفتم نوکرتم با خنجر کوبید تو این جیگرم . دیدم فرمون که می تونست یه محلی رو جابجا کنه ، وقتی زجرش می دادن می رفت عرق می خورد و عربده می کشید دیوارا تکون میخوردنو هر چی نامرد بود عینهو موش تو سوراخ راه آبا قایم می شد ، آچی شد
.دیگه تو این دوره زمونه کسی حوصله داستان گوش کردنو نرره

Sunday, August 1, 2010

آرامش جنون آور براندو " Last tango in paris "

چند سال پیش که فیلم " آخرین تانگو در پاریس " را می دیدم فکرش را هم نمی کردم که براندوی دوست داشتنی ام اینقدر محیر العقول و نامتعارف بازی کند. حتی با بازی های خودش هم در سینما فرق داشت . نهایت اغراق در عین آرامش در رفتار و گفتار مارلون کبیر نمایان بود .هیچ گاه از دیدن این فیلم خسته نشدم چه ماریا اشنایدر شلیک کند به مارلون براندو و چه نه! باز تمام سکانس ها تازگی خود را دارند و همیشه انگار اولین بار است که تماشا می کنمش . انرژی و شوری که از دیدن براندودروجود من شکل می گیرد بی نهایت است و هر بار که از زندگی خالی می شوم به دیدن براندو در فیلم آخرین تانگو ... می روم . سکانس بداهه گویی براندو در آن مونولوگ به یاد ماندنی آرامشی عجیب و غریب به انسان می دهد گویی از فیلم به داخل خانه ات آمده و رمز وراز زندگی اش را با تو درمیان می گذارد . سکانسی که براندو پیرزن را در مقابل همسایگان تحقیر میکند یا سکانس هایی که در حمام با ماریا اشنایدر حرف می زند و همچنین عجیب و غریب ترین همخوابگی  سینمایی که در دیدار اول مارلون براندو و اشنایدر رخ می دهد همه زیبایی های هنری کار برتولوچی و براندو است . نوشتن در مورد براندو خوشایند ترین کار است چرا که او در قلب ما دوستداران و پیروانش مانا و نامیراست
ویوا براندو

یادداشت های بازیگری /درباره شاعر بازیگری مارلون براندوی کبیر

بازیگری از جنس شعر وشعور . کسی که قله ی رفیع هنر بازیگری در جهان است و بدون شک صاحب سبک ترین و قدرتمند ترین غول هنر پیشگی در بین غول هایی چون همفری بوگارت و لارنس الیویر و جک نیکلسون و رابرت دنیرو و آل پاچینو و جیمز دین فقید . تری مالوی فیلم در بارانداز و استنلی کووالسکی فیلم اتوبوسی (تراموایی ) به نام هوس . دون کورلـونه ی پدر خوانده ؛ کسی که خودش را مدیون الیا کازان و استلا آدلر می داند و معتقد است که هیچ بازیگری در دنیا او را وادار به تعظیم کردن نکرده است . خود شیفته ترین و دوست داشتنی ترین بازیگر هالیوود که در نوجوانی " باد " صدایش می زدند دو بار از آکادمی اسکار جایزه بهترین بازیگر نقش اول را گرفت که البته بار دوم زنی سرخپوست از طرف براندوی کبیر به مراسم اسکار رفت و جایزه ی براندو را به نوعی پس داد . مارلون براندوی کبیر که در سال 1924 در اوماهای نبراسکا چشم به جهان گشود در 1954 با بازی در نقش تری مالوی در فیلمی از الیا کازان به اسم " در بارانداز " سینما دوستان را به خود جلب کرد و اسکار اول خود را دشت کرد . مارلون براندوی جوان که پیش از این فیلم در پنج فیلم دیگر نقش آفرینی کرده بود و در تمام آن پنج کار در سطح امریکا درخشیده بود با نقش تری مالوی خود را جهانی کرد .
 پایان قسمت اول یادداشت های بازیگری سینما، درباره مارلون براندوی کبیر